روزگار
ارسال شده در
92/8/16:: 3:2 عصر
نویسنده: مینا علیمحمدی
دلم از روزگار پر غمه
گلوم پر از بفض عالمه
در این راه کم میاره دلم
آخه چشم و اشکم....
همراه همن............
خود را اسیر دل کرده ام
این همه خستگی حقمه
از دلبستگی , شکسته دلم
ولی هنوز وابسته ام........
شاید بی خودی دلگیرشم
یا با عشق اسیر تقدیرشم
با غصه هم دردش میشم
منتظر دستای گرمش میشم
تا بده حس قشنگ آرامشو
قلبم هنوز از فصه کند میزنه
شاید نگام از اشک خیس تر میشه
اما به امید دیدنش دلم محکمتر میشه
نرنم باران (20) م,ع
کلمات کلیدی :
» نظر